کد مطلب:50533 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:174

پیامدهای ذلت











خواری و ذلت پذیری چه در فرد و چه در جامعه زمینه ی پذیرش همه ی تباهیهاست و هیچ چیز چون ذلت ویرانگر بنیان تربیت حقیقی نیست. در هر دوره ای از تاریخ بشر كه مناسبات و روابط ذلت بار بر مردمی حاكم شده است، انواع تباهیها نیز ظهور كرده است. امیرمومنان علی (ع) چنین جامعه ای را این گونه معرفی كرده است:

«و اعلموا رحمكم الله انكم فی زمان القائل فیه بالحق قلیل و اللسان عن الصدق كلیل و اللازم للحق ذلیل. اهله معتكفون علی العصیان، مصطلحون علی الادهان، فتاهم عارم و شائبهم آثم و عالمهم منافق و قاروهم مماذق. لا یعظم صغیرهم كبیرهم و لا یعول عنیهم فقیرهم.»[1] . بدانید خدایتان بیامرزد! شما در زمانی به سر می برید كه گوینده ی حق اندك است در آن و زبان در گفتن راست ناتوان. آنان كه با حقند خوارند و مردم به نافرمانی- خدا- گرفتار و سازش با یكدیگر را پذیرفتار. جوانشان بدخو و

[صفحه 310]

پیرشان گنهكار. عالمشان دو رو و قاری شان سود خود جو. نه خردشان سالمند را حرمت نهد و نه توانگرشان مستمند را كمك دهد.

وقتی حریمهای عزت آدمیان می شكند، رنگ و بویی از انسانیت، سلامت، صداقت و صراحت باقی نمی ماند و انحطاط اخلاقی چون خوره ای فرد و جامعه را به نابودی می كشاند. تربیت انسانهای والا جز به عزت ممكن نیست و اخلاقیات جز در زمین ارجمندی آدمی شكوفا نمی شود. انسانی كه زبان به ناراستی می گشاید و به تباهی تن می سپارد از ذلت نفسش است.

«الكاذب مهان ذلیل.»[2] .

دروغگو (دارای شخصیتی) پست و خوار است.

«نفاق المرء من ذل یجده فی نفسه.»[3] .

نفاق آدمی از ذلتی است كه درون خود می یابد.

بنابراین خطرناكترین بیماریهای درونی و پلیدترین رفتار آدمی ریشه در زمین ذلت نفس دارد و جز با تربیتی مبتنی بر عزت سیر به سوی كمال مطلق میسر نمی شود.

[صفحه 329]


صفحه 310، 329.








    1. نهج البلاغه، كلام 233.
    2. شرح غررالحكم، ج 1، ص 93.
    3. همان، ج 6، ص 181.